"واله خاموش"

ساخت وبلاگ

چه ساعت منحوسی ... هنوزم ویرانگرست .. "واله خاموش"...
ما را در سایت "واله خاموش" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5merajvaleha بازدید : 121 تاريخ : سه شنبه 12 مهر 1401 ساعت: 7:43

با " آنام " آمدی ودر همان روز تولدتبه "آنام"برگشتی ....سفرت سلامت ..برو اما"میروی آنجا که با هم روز و شب را آشتی ست "میان شعله های سوخته بر جگرمدل از تنگی میگیرم و به آنجا میاورمو اگر خلف وعده نکند خدایمانبرای من هم"صبح چندان دور نیست ....."همه میگویند روحش شاد ! روحت مگر میشود شاد نباشد؟!اما رئیس... بابا .. عباس جان من روحم خیلی خیلی غمگینست ...چقدر سختست "پشت" بودن ..تمام درونت منهدم از دردهای نامحدود باشد واما باید قوی بمانی ‌ تظاهر به قوی بودن خود بار سنگینی ستقلبم بدجور گرفته ..... + نوشته شده در سه شنبه هشتم شهریور ۱۴۰۱ ساعت 21:39 توسط معراج قدیم خانی واله  |  "واله خاموش"...
ما را در سایت "واله خاموش" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5merajvaleha بازدید : 123 تاريخ : سه شنبه 12 مهر 1401 ساعت: 7:43

خط ممتد روح جایی ست که نه بیداری نه خواب ...تنفس هوایی که نمیبینی و میدانی اششبیه مرگ و حیاتیست که با هر کدام دیگری رانمیبینی و میدانی ..خیلی سال قبل این نامه رو شاید در بحرانی ترین واما مقدس ترین درد زندگی ام ، خوانده بودم .این شبها چقدر نیازمند خودت بودمنمیدانی چقدر خواندنت و شنیدنتشرمنده از خودم و اما آرامم میکند "یا رفیق من لارفیق له" :سوگند به روز، وقتیکه نور میگیرد و به شب، وقتیکه آرام میگیرد، که من نه تو را رها کرده ام و نه با تو دشمنی کرده ام. (ضحی 1-2)افسوس که هرکس را بسوی تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم، او را بسخره گرفتی! (یس 30)و هیچ پیامی از پیامهایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی. (انعام 4)و باخشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام. (انبیا 87)و مرا بمبارزه طلبیدی وچنان متوهم شدی که گمان کردی خودت بر همه چیز توانایی! (یونس 24)و این درحالی بود که حتی مگسی را هم نمیتوانستی و نمیتوانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمیتوانی از او پس بگیری. (حج 73)پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید(چه لرزشی!)، گفتم کمکهایم در راهست و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما بمن شک کردی. (چه شکهایی!) (احزاب 10)تا زمین با آن وسعتش بر تو تنگ آمد. پس حتی ازخودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من بسوی تو باز گشتم تا تو نیز بسوی من بازگردی، که من مهربانترینم در بازگشتن. (توبه 118)وقتی در تاریکیها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم، با من میمانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری درعشقت شریک کردی. (انعام 63-64)این عادت دیرینه ات بوده که هرگاه خوشحالت کردم از من روی "واله خاموش"...
ما را در سایت "واله خاموش" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5merajvaleha بازدید : 120 تاريخ : سه شنبه 12 مهر 1401 ساعت: 7:43